بازی 71
از وقتی اون فرش عذاب تو دلم پهن شده با خودم درگیرم و درگیر سعی میکنم جبران کنم با دخترم بیشتر وقت بگذرونم و مکالمات هر جلسه ر در قالب بازی تکرار کنم قهرمانای کتاب دو تا خرس هستن ما هم متوسل شدیم به عروسکای خرسی ماهرخ . . . بگذریم امروز مهمانی داشتیم که از روی ساعت هر ۳۰ ثانیه الارمش فریاد بازی سر میداد خدایش خیر دهد یکم مشغول شدیم با هرچی که در دسترسمون بود یه مسیر ساختیم و سی دی مکالمه دخترمون پخش کردیم خرسا تو بغل و مکالمه بدو بدو جیغ و هوووووووووووووووووووووووراااا در نوبت بعدی الارم دوستمان مقوایی بزرگ پهن کردیم و شمای بیرونی دخترک را کشیدیم از او خواستیم ک...